صفحات کتابو ورق میزنم
می شمرم ببینم چندتا صفحه ازسهم امروز برنامم مونده
تندتند صفحاتی که عکس داررو ازش کم میکنم
و به خودم امید میدم که خیلی نیست بخون تمومش کن
درست مثل بچــــــــــــــــــه ها
تمومش می کنم
اما فقط تمومش کردم
بعید میدونم چیزی ازش یادم باشه
دارم به این فکر میکنم و
اوناییکه خوندمو مرور میکنم
چشمم میفته به ۱عکس هوایی ازپاریس
می گردم دنبال موزه لوور
اماتو عکس نیست
بعد یادم میفته که یکی بهم گفت
حالا که مشتاقی بفهمی محوطه سازی این پارک چجوریه
برو تو google earthسرچش کن تا ببینی
فکر میکنم کی بوده بهم اینو گفته
یکم که میگذره یادم میاد
یادم میاد این خاطره محصول 12خرداد 91
بعدش می خندم
می خندمو باخودم می گم
این طفلک با من پارکم اومده
و من میگم هیچ کاری واسم نکرده
نیشم تا بناگوش باز می شه
اما باید جمش کنم
چون پشتبند این نیش باز
دلمم مهربون میشه
و بعبارتی ممکنه
باز خر بشوم.