اسکیس های روزانه ی من

ستاره ای که آسمونی واسه چشمک زدن توش نداره.

اسکیس های روزانه ی من

ستاره ای که آسمونی واسه چشمک زدن توش نداره.

سکوت

گفته بودم دوسته مامانم بهش گفته ۱خانوادن کانادا که دنبال عروس میگردن؟ 

یادم نیست گفتم یا نه 

چندوقت پیش مهمونی بودیم  

دوست مامانم به مامانم گفت خانواده یکی از فامیلامون 

از کانادا اومدن که عروس بگیرن و باز برگردن 

دنبال دختر خوب و اینجوری و اونجوری میگردن 

شمارتونو بدم زنگ بزنن خونتون 

مامان نه گذاشت نه برداشت گفت نه 

من دخترمو بدم ببرن اونسر دنیا؟؟؟ 

نه اصلا 

یکی دیگه از دوستای مامانم گفت خودش اینجا نشسته 

اول نظرستاررو بپرس بعد بگو نه 

همشون نگاه کردن بمن 

منم خندیدمو نگاه کردم به مامانم 

خلاصه گدشت 

امروز مامانم باز دوستشو دیده 

میگفت گفته ۱۰روز دیگه دارن میرن 

دختر بابا میلشونم پیدا نکردن 

شمارتونو بدم بهشون که بیان خونتون؟  

مامان باز گفته نه 

میگه نه ۱بار نه ۲بار شاید ۱۰بار گفته 

ومنم هر ۱۰ بار بهش گفتم نه 

تو دلم میگم خب چرا؟ مگه چه بدی داره؟؟؟ 

اما نمی تونم به مامانم بگم که 

از بین همه ادمایی که زنگیدن 

کنجکاو شدم اینارو ببینم 

ببینم کینو چین 

چه ادمی میتونه باشه که ۲۰ سال باشه اونجان 

وحالا اومدن اینجا که از اینجا عروس بگیرن ببرن 

اونم چی میگن دختر تهرانی نمیخوایم 

دختریم که بیاد اونجا جو بگیرتش نمی خوایم 

جالبم هست میگن بعد ۲۰سال اونجا حجابشون کامل کامله 

میگفتن مانتو میپوشن اما با دستکشو حجاب کامل که مثل چادره 

دلم میخواد ببینمشون 

هیچکدوم از اینا که اومدن بدل من نبودن 

اما اینارو دوس دارم ببینم که بلطف مامانجان نمیشه 

درواقع دارم فکر میکنم میبینم مامان اینا با در نظر گرفتن معیارای من 

اول و اخر با نظر خودشون اجازه میدن کسی بیاد یا نیاد 

و این جالبه در نوع خودش 

جالب و ............... 

میدونم حق با مامانه 

و من فکر نکنم حتی چند ماهم بتونم دوری اونم اینهمرو تحکل کنم 

اما کنجکاو شدم ببینمشون و کنجکاو شدم زیر دره بین اونا قرار بگیرم 

۱حس درونیه بمنم مربوط نیست 

فکر اشتباهم نکنید 

اما ۱چیز حقیقته 

من زندگی تو ۱شهر دیگرو دوس دارم 

زیادی نزدیک بودن به فامیل تو اخلاقیات من نمی گنجه 

با ۱شهر دیگه موافقم 

حتی با کشور دیگم موافقم 

اما بشرطیکه بتونم دووم بیارم 

که فکر نکنم بتونم 

درهر حال مامانجان گفتن نه 

و من هم اگر بگم بگو اره 

مامانم فکر میکنه ...... 

پس سکوت اختیار میکنیم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد