اسکیس های روزانه ی من

ستاره ای که آسمونی واسه چشمک زدن توش نداره.

اسکیس های روزانه ی من

ستاره ای که آسمونی واسه چشمک زدن توش نداره.

جواب پست قبل

زنگیــــــــــــــــــــــــــــــــــــد

یا بهتره بگم بازم زنگیــــــــــــــــــــــــد

فردای روز دعوا صبح زنگید

مثل همیشه زنگ زده بود کارتشو پیش من بزنه

تل طولانی بود نسبت به بقیه تلامون

کلی برام حرف زد

حرفای منطقی که درمقابلش جواب نداری

بهم گفت حرمت تو هر رابطه ای مهمترین چیزه

وقتی حرمتای ادما بشکنه دیگه چیزی باقی نمیمونه

شاید ادما بازم باهم بمونن اما درواقع چیزی برای موندن باقی نمونده

بهم گفت اگر من دیروز در جواب تمام حرفات ساکت بودم

چون نخواستم حرمتا بشکنه

چون دیدم عصبانیه و من هرچی بگم تو حقو طرف خودت میگیری

بهم گفت که ما هردومون فکر میکنی حق با ماست

بهم گفت میدونه واسه من تحمل این وضع خیلی سخته

اما باید یاد بگیرم منطقی برخورد کنم

باید بتونم جلوی خودمو بگیرم

بهم گفت من سکوت میکنم چون میدونم تو نمیتونی جلوی خودتو بگیری

بهم گفت من هرروز صبح که ازخواب بیدار میشم با تمام وجود دوس دارم تو تو بغلم باشی

اما نمیشه و منم باید باش کنار بیام

بهم کفت منم روم فشار زیاده

بهم کفت ما جفتمون همو دوس داریم و باید اینچیزارو تحمل کنیم

ازم بابت اخرین باریکه دیدمش عذرخواهی کرد

خلاصه باز خرم کرد

به حدیکه که بعد نیم ساعت

بنده درکمال گوش درازی

بهش زنگیدمو عذرخواهی کردم بابت توهینام

و اونم درکمال خوشحالی از پیروزیش تشکرکرد

و باز روز از نو روزی از نو

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد