وبلاگشوبازکردم
میخونم٬میخونم٬میخونم
نمیفهمم کی صورتم خیس میشه
تمام وجودم سرشار ازحسرت میشه وعطش
یاداین میفتم که چقددلم براحرمش تنگ شده
خرداد مشهدبودما٬اما..............
دلم مشهدتنهایی میخواد
من باشمو امام رضا
بشینم کنارش تا جاییکه جاداره باش دردودل کنمو
ارومو سبک ازپیشش بیام بیرونو...........
وای خدایاااا کاش میشد
میدونم که نمیشه
اما بجاش
تمام سعیمومیکنم فرداشب برم پیش خواهرش
امیدوارم که بشه تنهابرمو..................