اسکیس های روزانه ی من

ستاره ای که آسمونی واسه چشمک زدن توش نداره.

اسکیس های روزانه ی من

ستاره ای که آسمونی واسه چشمک زدن توش نداره.

حسرت

دیروز هرچی دلش خواست بهم گفت تاشایدعقلم بیادسرجاش 

تا بلکه دل ازش بکنم و نجات پیداکنم 

گفت و گفت و گفت ............. 

حرفاش داغونم کرد 

تمام صورتمو خیس اشک کرده بود 

از۱ طرف خورد شدن خودم 

از ۱طرف توهیناش به اون ... 

گذاشتم بگه هرچی میخواد 

اونم گفتو بخیال خودش مراعاتمم کرده بود 

برااینکه روی خودمو خودشو کم کنم گفتم اینکارومیکنم 

اون رهگذری بیش نبود وشایدم حتی دیگه باش حرفم نزنم 

اما حرفاش به این زودیا یادم نمیره و ................

حرفاش کار خودشو تا حدودی کرد 

ازدیروز تصمیم گرفتم دیگه جواب پیشیو ندم  

جوابشوندادم و ۱اس هم براش فرستادم که .... 

اونم عکس العملی نشون ندادو ........... 

هرچند که بعیدنیست تا چندروز دیگه 

یادم بره ودلتنگی کارخودشوبکنه 

فقط امیدوارم این اتفاق نیفتاده 

سعی میکنم سرخودموگرم کنم 

کلاس زبان٬ورزش٬مهمونی٬..... 

فقط نگران کارای پایان نامم 

کسیم نیست که ........ 

حالم خوب نیست 

صبح باشگاه بودم 

منم که اصلا به ورزش عادت ندارم 

کمردرد کردم بدجور 

اما بدتراز کمردردم اینکه از توداغونم 

داغون به تمام معنا 

فکرکن که تمام زندگیت بشه ۱نفر 

اما اون ۱نفر هیچی 

تو زندگیش هیچ جایی نداشته باشی 

فقط حسرت و حسرت و حسرت

نظرات 1 + ارسال نظر
بارون خورده دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 17:16 http://baroonkhorde.blogsky.com

متاسفمممم ..
همیــــــن !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد